اختصاصی هنرمعماری آنلاین، علیرضا عظیمی حسن آبادی (پژوهشگر دکترای معماری)
سالهاست که در بین معماران، خصوصاً آنانکه در بستری تحت عنوان دفاتر و استودیوهای معماری فعالیت میکنند اینگونه مرسوم شده است که معماری آوانگارد یعنی معماریای که به شدت در چارچوب سبک مینیمالیسم طراحی و اجرا شده باشد. مینیمالیسم بنا برتعریف آکادمیک خود آخرین سبک و «ایسم» از جریان مدرن است و پس از آن بشر با جریانی با نام پست مدرن مواجه شد. برخی در آن برهه خط قرمزی کشیدند و کار مدرن را تمام شده خواندند اما بعدها مشخص شد این سادهانکاریای بیش نبوده است و هنوز هم مدرنیسم، مینیمالیسم و تفکر مدرن در جهان فعال است و اتفاقاً بالعکس، این پست مدرنیته و اعصار و اعیانش همچون دیکانستراکشن بود که پس از فرازی دچار فرود شد. این اشاره لازم بود هرچند دغدغهی این متن فراتر از این دعوای دههی هشتادی میلادی است.
ما منکر این امر نیستیم که بنایی که مدرن مینیمال باشد نمادی از روشنفکری و نوگرا بودن معمار و کارفرمای آن دارد اما آیا وقت آن نرسیده است که معماران ما به جبهههای جدید معماری در جهان نیز توجه کنند؟ تا کی قرار است یک ویلای مدرن و خالی از مبلمان برندهی مسابقات باشد؟
ما مطلع هستیم که مینیمالیسم برای دفاتر نوپا به لحاظ اقتصادی مناسب است و ایشان میتوانند با حداقل بودجه، بالآخره یک کار معماری را به اتمام برسانند و به نوعی محرومیت اعطای پروژههای دولتی با بودجههای عظیم را به نیشخند بگیرند. ما میدانیم که این پروژه از قضا با توجه به سلیقهی داوران جوایز معماری شانس برنده شدن نیز دارد. اما دوستان انتهای این جاده به هیچ در باغ سبزی نخواهد رسید.
واقعیت این است که ما با دلخوشی به مینیمالیسم در حال عقب افتادن از اندیشهی روز معماری جهان هستیم. چه کسی امروز در حوزهی دیجیتال فابریکیشن کار میکند؟ چند اثر با معماری پایدار که موفق به اخذ leed شده باشد داریم؟ چند اثر داریم که در حوزهی تکنولوژی معماری و سیستمهای نوین سازهای قدمی رو به جلو برداشته باشد؟ کدام اندیشهی معماری را قرار است در پس تمام این مینیمال بازیها به جهان عرضه کنیم؟
ما در حال عقب افتادن از جهان هستیم اما به مردم خود هم رسیدگی نکردهایم. پایگاه اجتماعی ما، کل معماران، از یک خوانندهی پاپ متوسط کمتر است. ما کدام بخش از مشکلات مردم را حل کردهایم؟ ما مسکن را حل نکریم، شهرسازی را حل نکردیم، فضاهای عمومی اجتماعی و شهری را حل نکردیم، ما دسترسی دوچرخه و پیاده محور را حل نکردیم، ما موضوع انرژی را در آثارمان حل نکردیم، ما مصالح نوین را حل نکردیم، تکنولوژی معماری را حل نکردیم، معماری بومی و ساخت فضای متناسب با سبک زندگی امروز ایرانیان را حل نکردیم، ما حتی موضوع زمینه گرایی را برای آن دسته از مخاطبین علاقهمند خود حل نکردهایم!
ما فقط مدرن مینیمال را بعنوان معماری آوانگارد به خود غالب کردهایم و در فرمالیسم معماری، غوطه ور شدهایم.
ما حتی در سطح بازار هم شکست خوردهایم. تفکر بازار بسیار رومی پسند شد، تکثرگرا شد، حتی در معماری داخلی. گارد بالای مدرن مینیمال ما تا حدودی بعلت این تفکر کف بازار است اما ما حتی در این نبرد نیز باختهایم.
جوایز معماری امسال هم تمام شدند. تک آثاری نیز به دلایل اجتماعی، مردمی بودن، رویکرد خاص به معماری برنده شدند اما هنوز مدرن مینیمال بودن شرط اساسی برنده شدن است. این نشان میدهد ما در مسائل نیاز به تغییرات بنیادین داریم. توجه به مهاجرین در کرمان موضوع جدیدی نیست. سال ۱۳۹۴ پویا خزائلی بعنوان معمار سال انتخاب شد در حالیکه سالها پیش در کرمان از این قبیل فعالیتها داشت. اقدامات کمپ الزعتری و… او که بماند.
آیا وقت آن نرسیده است که ما به میزان نوین بودن اندیشهی موجود در یک اثر معماری بها دهیم نه مینیمال بودن آن؟ آیا زمان آن نرسیده است که کیفیت اجرا، کیفیت ساخت، کیفیت مصالح، پایداری، توجه به تکنولوژی و دیگر معیارها در آثار معماری مورد توجه قرار گیرند؟ چه تأسفی بالاتر از اینکه ما هنوز یک جایزهی معماری که به صورت شفاف به اقتصاد و بودجهی پروژه اهمیت یدهد در ایران نداریم؟ اینها مسائلی خارج از معماری نیستند، اما در جوایز معماری ایران مهم تلقی نمیگردند تا همه چیز بر ایده که آن هم باید مکعب سفید مینیمال باشد محدود گردد.